هوش هیجانی و برنامه‌ریزی توسعه فردی

واژه ”برنامه‌ریزی توسعه فردی ” نباید موجب اشتباه ما شود که با یک مقوله کاملاً فردی و هوش هیجانی و برنامه‌ریزی  انفرادی روبرو هستیم. بخش زیادی از توسعه فردی ما در مناسبات و تعاملات اجتماعی‌ها تعریف می‌شود. ما برای موفقیت و پیشرفت در زندگی فردی باید زندگی اجتماعی موفقی داشته باشیم و باید بتوانیم مناسبات مثبت و مؤثری با دیگران برقرار کنیم

در بین همه قابلیت‌ها و مهارت‌هایی که به افراد موفق نسبت می‌دهند و وجه مشترک موفقیت اغلب آن‌هاست، " هوش هیجانی " جایگاه ویژه‌ای دارد و به نظر می‌رسد از سهم زیادی در شکل‌دهی به کارنامه موفق آن‌ها برخوردار است.

ازآنجاکه هوش هیجانی نقش زیادی در پیشرفت‌های اجتماعی ما دارد، مناسب دیدم که در این بخش قدری به موضوع " هوش هیجانی "، تعریف و ابعاد آن و مهم‌تر از همه چگونگی تقویت و تکمیل ( یادگیری ) آن بپردازم.
چراکه مطمئن هستم یادگیری و تقویت این نوع هوش باید بخش مهمی از برنامه توسعه فردی همه ما باشد.

• هوش هیجانی یعنی استفاده از هوش در عرصه هیجان

• هوش هیجانی یعنی درک و کنترل احساسات و هیجانات خود که همان خویشتن‌داری و مهار نفس است. درک نیازها و احساسات و هیجانات دیگران که همان همدلی و شفقت است.

• بدون درک نیاز و احساس دیگران نمی‌توان به آن‌ها توجه کرد با توجه آن‌ها را به دست آورد. نمی‌توان بر آن‌ها تأثیر گذاشت و از آن‌ها تأثیر گرفت و نمی‌توان از فرصت‌های محیطی و منابع اجتماعی برای پیشرفت شخصی بهره‌برداری مطلوب کرد.

کسی که هوش هیجانی بالایی دارد از " خود- آگاهی " هیجانی برخوردار است؛ یعنی هیجانات خود و دلایل بروز آن‌ها را می‌شناسد، می‌تواند احساسات و هیجانات خود را هوشمندانه ابراز و اظهار کند ( دادن بازخوردهای سازنده به دیگران از نموده‌ای چنین توانایی است )، می‌تواند هیجانات خود را مدیریت کند، کنترل خودش را از دست نمی‌دهد و کمتر تحت تأثير تبعات تصميمات هیجانی خود پشیمان می‌شود.

او می‌تواند امیدواری و انگیزه پیشرفت خود را حفظ کند، قبل از خوب گوش کردن و خوب فهمیدن قضاوت نمی‌کند، لذا می‌تواند از بازخوردهای منتقدانه دیگران نسبت به خودش بهتر استفاده کند و بالاخره و مهم‌تر از همه می‌تواند بر هیجانات دیگران مدیریت کند، ارتباطات وسیع و مفید داشته باشد، دیگران را قانع کند و با آن‌ها به تفاهم و توافق برسد. همه این توانایی‌ها نشان می‌دهد که چرا برای موفقیت و توسعه باید " هوش هیجانی “داشت و این هوش را به‌عنوان بخشی دائمی از برنامه توسعه فردی، مرتباً تقویت کرد و بهبود داد.

به نظر می‌رسد که رابطه هوش هیجانی و برنامه توسعه فردی یک رابطه دوطرفه است. ازیک‌طرف با کمک یک برنامه توسعه فردی خوب می‌توان هوش هیجانی را افزایش داد و از طرف دیگر، هوش هیجانی کمک می‌کند تا ما برنامه توسعه فردی کامل‌تری را طراحی کرده و آن را با موفقیت بیشتری به اجرا گذاریم. 
“دانیل گولمن  که بسیاری از دانسته هایمان درباره هوش هیجانی را مدیون تحقیقات و تألیفات او هستیم، به ما خبر خوبی در مورد این قابلیت داده است و آن اینکه این قابلیت و مهارت را حتی در بزرگسالی می‌توان تقویت کرد و بهبود داد.

ازآنجاکه به‌احتمال‌زیاد، یادگیری و تقویت هوش هیجانی بخشی از برنامه توسعه فردی بسیاری از ما خواهد بود، در این بخش ترجمه آزادی از یکی از مقاله‌های اخیر گولمن را می‌آورم تا راهنمای خوانندگان کتاب در مسیر تقویت این مهارت باشد. اصل این مقاله را می‌توانید در سایت اینترنتی کنسرسیوم هوش هیجانی که توسط نه نفر از صاحب‌نظران این حوزه راه‌اندازی شده است پیدا کنید. البته بخش‌ها و بحث‌های مختصری هم به ایده‌های اولیه مقاله افزوده‌ام:


ما دو نوع یادگیری داریم:

اول : یادگیری دانشی و شناختی
دوم : یادگیری هیجانی

مهارت‌ها و شایستگی‌های هیجانی اغلب ناشی از عادت‌های عمیقی است که در نوجوانی و اوایل جوانی داریم. این عادت‌ها هر چه تکرار می‌شوند عمیق‌تر و ریشه‌دار قبر هم می‌شوند و تغییر دادن آن‌ها به‌تدریج دشوارتر و زمان برتر هم می‌شود. وقتی می‌خواهیم دانشی را بیاموزیم، کار راحت‌تر است چراکه فقط کافی است دانش جدید را به دانش قبلی خود اضافه کنیم، اما در یادگیری هیجانی ( احساسی و رفتاری ) کارمان دارد. خیلی دشوار است، چراکه در طی چنین فرایندی، رفتار جدید باید جایگزین رفتار و عادت قبلی شود. به همین دلیل است که در مقابل چنین یادگیری‌هایی تعصب و مقاومت وجود دارد.


کسی که می خواهد یادگیری هیجانی ( رفتاری ) داشته باشد، یعنی هوش هیجانی خود را تقویت کند، باید یک فرایند چهار مرحله ای را پشت سر بگذارد:


مرحله اول : قبل از شروع آموزش رسمی است که آن را “آمادگی برای تغییر " می‌نامیم.
مرحله دوم : آموزش است که خود فرایند تغییر را شامل می‌شود.
مرحله سوم : نگهداری، تثبیت و حفظ آن چیزی است که یاد گرفته‌ایم.
مرحله چهارم : شامل ارزیابی‌های بعد از یادگیری و تغییر است.

این چهار مرحله اصلی را در ۲۲ مرحله فرعی به شرح زیر توضیح می‌دهیم تا راهنمای گام‌به‌گام برنامه‌ای باشد که می‌خواهید برای یادگیری هوش هیجانی و سایر یادگیری‌های رفتاری خودتان طراحی کنید. اجرای قدم‌به‌قدم و متوالی این مراحل باعث می‌شود تا آموزش ( یادگیری ) هوش هیجانی موفق‌تر و مؤثرتر و اثربخش پیش برود و رفتارها و مهارت‌های جدید، به‌طور کامل جایگزین رفتارهای قبلی ما شود.


مرحله اول :

   • آمادگی برای تغییر :
    1. ارزیابی نیازهای محیط ( سازمان ) و ضرورت تغییر
    2. ارزیابی قوت‌ها و محدودیت‌های فردی
    3. فراهم آوردن بازخوردهای سازنده
    4. فراهم بودن امکان انتخاب برای یادگیرنده
    5. تشویق مشارکت
    6. اتصال اهداف یادگیری باارزش‌های شخصی
    7. تنظیم انتظارات از برنامه آموزشی
    8. اندازه‌گیری آمادگی


مرحله دوم:
   • اجرای آموزش‌ها و تلاش برای تغییر
    1. ایجاد یک رابطه مثبت با مربی
    2. تغییر خودگردان
    3. هدف‌گذاری دقیق و واضح
    4. تقسیم اهداف کلی به اجزا و مراحل قابل مدیریت کردن
    5. فراهم کردن فرصت‌های تمرین، به‌کارگیری و تکرار
    6. دریافت بازخوردهای پرتکرار
    7. تأکید روی روش‌های عملی، تجربی و فعال برای یادگیری
    8. حمایت مستمر
    9. الگوبرداری و پیدا کردن الگوهای نقش
    10. تقویت و تشویق درون‌بینی و خودنگری
    11. پیشگیری از ناامیدی و جلوگیری از فعال شدن فرایند بازگشت به نقطه اول


مرحله سوم:
   • تثبیت تغییر و تحکیم یادگیری
    1. یادآوری و تقویت
    2. ایجاد فرهنگ‌سازمانی حامی یادگیری و تغییر

برگرفته از کتاب مدیریت برخود و برنامه ریزی توسعه فردی سازمان مدیریت صنعتی

کد مطلب:oscg.ir/19036